نوراجوننوراجون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

نفس مامان وبابا

11 ماهگی نورا و محرم

خوشگلم 11 ماه از زندگیت میگذره و تک ستاره خونمونی نورا جونم   عشقمممممممم امروز فردای عاشوراست وشما هم مثل مامانی وبابایی امسال تو عزاداری حضور داشتی   انشا... بزرگتر که بشی و محرم رودرک بکنی تو رکاب امام حسین خدمت بکنی مامانی من امسال اصلا نتونستم عزاداری کنم  چون همش دنبال شما بودم تا کار خطرناکی نکنید چند شب هم که رفتم هییت همش باشما سرگرم بودم که اذیت نشی وشما تا تونستی بابچه هایی که با مامانشون اومده بودن هییت بازی کردی اما جیغهای بنفشت حسابی ابرومو برد اما من اصرار داشتم که ببرمت که از بچگی شمارو با  امام حسین اشنا بکنم...بعد از  هییت هم با کالسکه میرفتیم کنار ایستگاه  ...
30 آبان 1392

این روزهای نورا

  نورا جونم دیروز شما به مدت یه دقیقه بدون کمک ایستادی گلم نانازیم جدیدا این کلمات ویاد گرفتی بووو  وووو  (پوفهههه  یعنی یه چیز خوردنی)   امممم  (شیرررررمیخوام مامان)   اپپپپپپ  (اب)   ماما بابا اده  (بده) ای  یه (کیه.وقتی صدای زنگ در رو میشنوی میگی گلم)   امروز بردیمت دکتر بابابایی...یه کم سرماخوردی گلم... وزن 8 کیلو و100 گرم  عزیزم وزنت کمه ودکتر برات ویتامین Eنوشت ...   قدت روهم گفت خوبه...اما گفت انگار هنوز کم خونی داری گلم...یه سالگی باید دوباره ازمایش بدیم   عزیزم شما پستونک نخوردی از اول بچگیت دادم تا گازش بگیری دندونات ار...
30 آبان 1392

تولدت مبارکککککککک

عسل مامان تولدت مبارکککککککک   نانازممممم این روزا تو بهترین همدم مامانی هستی.نمیدونم اگه نبودی چی میشد اما اینو بدون که تک   تک ثانیه های عمرم در کنار تو زیباست.   خوشگلم به خاطر محرم وصفر برات یه کم زودتر تولد گرفتیم ...البته دوبار تولد گرفتیم برات نانازی تا   دوخانواده راحت باشن....یه بار خونه مامانی برای اقوام  بابایی(3 ابان)...یه بارم مامان جون اینارو دعوت   کردیم(9 ابان)   اینم عکسای تولد عشق کوچک ماااااااااااااااا   این تزیینات خونمونه گلم     کیک نوراجونی       نورا جون خوابالو ومامانششش ...
17 آبان 1392
1